شعرخوانی مهدی رسولی در نماز عید فطر
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۸۷۵۳۹
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی رسولی مداح سرشناس کشورمان در مراسم نماز عید فطر امسال تهران که به امامت رهبر انقلاب برگزار شد، به شعرخوانی پرداخت. بخشی از متن شعر او در این مراسم به شرح زیر است:
سلامی چو بوی خوش آشنایی
سلام ای شروع مسیر رهایی
چه حسن ختامی شده عید فطرم
که از برکت روزه سرشار عطرم
چه عید بزرگی چه ماه تمامی
عجب افتتاحی عجب حسن ختامی
چه سیر و مسیری چه راهی چه ماهی
سفر کرده بودم به عرش الهی
در این راه با نور قرآن و عترت
سفر کردم و بازگشتم فطرت
دلم هر سحر محو یک غمزه میشد
انیس دعای ابوحمزه میشد
دم آخر و ابتدای مسیرم
از آزادگان دعای مجیرم
به سرآمد این سیر هفت آسمانی
چه خوش بود نزد خدا میهمانی
کرم به کامم به جانم چشاندم
سر سفره مجتبایم نشاندم
چه خان وسیعی به لطفش به پا بود
حسن سفرهدار مضیف خدا بود
در این سیر تا عرض اعلی رسیدم
دلم مرده بود و به احیا رسیدم
پی کشف آن سر مکشوفه بودم
شب قدر مسجد کوفه بودم
نمازی نشسته به محراب دیدم
سر سجده آخرینش رسیدم
غم غربتش استخوان در گلو شد
دلم ناگهان گرم این گفتگو شد
بنا بود ای کوفه آیینه باشی
علی چون سپر خواست تو سینه باشی
علی خواست پیمان تو راحت نشستی
علی گفت برخیز اما نشستی
کوفه تو در امتحانت موفق نبودی
علی مع الحق تو با حق نبودی
الا کوفه در حیرتم از مرامت
علی داشتی و اشتری شد امامت
زر و زور تزویر تا سر برآورد
تو را جنگ ترکیبی از پای درآورد
نگویید او کشته تیغ بوده
که زخمی تخریب و تبلیغ بوده
زکوفه میاید صدایش به گوشم
رسیده است بانگ رسایش به گوشم
اگر خط به خط خطبهاش را بخوانم
از آن نور هرگز محروم نمانم
که امروز ایران شده سرزمینش
به صف آمده لشکر راستینش
به سوی علی دست بیعت گرفتیم
همانیم که از کوفه دست عبرت گرفتیم
کدام است عبرت؟ همین که بدانیم
همه باید پای مولا بمانیم
برادر به جریان این رود بنگر
به لولا حضوری که فرمود بنگر
اگر یک به یک مردم این کارزاریم
صف اول و غیر اول نداریم
همه در صف اولینیم باهم
چو بنیان مرسوس چون سد محکم
الا ای صف اولی در چه حالی
ببین پیش ما نیست کنار تو خالی
ببین مردمی را که اینجا نشستند
تو جا وا کنی کنار تو نشستند
به هرجا که هستی به فکر وطن باش
به هر صف نشستی برو صف شکن باش
یکی بود روزی در این صف که جایش
کنون خالی است و فقط خندههایش
به قربان مردی که یار ولی بود
همان که شهید صف اولی بود
صف اولی بود و با دلبریها
شدند عاشق او صف آخریها
یکی بود با ما از خود جدا بود
یکی از مریدان روح خدا بود
خمینی مگر با که جز ما جلو رفت
در این نیل مانند موسی جلو رفت
عصای خمینی که اعجزها داشت
چه بود مگر جز مردم او که را داشت
چه غیر از خدا بود در کوله بارش
که یک ملت همه آمد پای کارش
شب حمله کی خط شکن بود مردم
که جانباز و گلگون کفن بود مردم
اگر زخم داریم اگر درد داریم
گر از معرکه روی تن گرد داریم
اگر از گرانی گرانی گرانی
شنیدیم از هر زبانی
دوایش چه باشد بگویم بدانی
امید عدل اخلاص همت جوانی
جوان هرکجا بود صاحب اثر بود
حسن باقری مگر چند سالش بود
اگر زخم امروز ما اقتصاد است
نمک روی این زخم حتماً فساد است
همین اقتصادی که گاهی سیاسی است
خصوصی شده یا فقط اختصاصی است
مداوای این زخم چیست مردم
در این معرکه خط شکن کیست مردم
بیا ای برادر که وقت جهاد است
که فرصت کم است و مسائل زیاد است
مدیران مسئول بی ترس و تشویش
به میدان بیایید محکم تر از پیش
برای مفاسد چو کابوس باشید
در این راه بنیان مرسوس باشید
تو هم هموطن بار تکلیف داری
تو هم در همین خاک تشریف داری
من و تو به هرکار مشغول هستیم
بدانیم ما نیز مسئول هستیم
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: مهر
کلیدواژه: نماز عید سعید فطر مهدی رسولی شعرخوانی ماه مبارك رمضان عید سعید فطر رمضان 1402 قرآن کریم فعالیت های قرآنی قرآن حدیث زندگی آیت الله خامنه ای روزه اولی ها برنامه محفل سازمان تبلیغات اسلامی محفل انس با قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۸۷۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید حتی موقع به دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی میآید ماحصل گفتگو با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بودبنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمهخدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدسهمرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیرقبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدرخیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499